40

چرا دروغ


اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو

گفتم که یک غزل بنویسم برای تو

احساس می کنم که کمی پیرتر شدم

احساس می کنم که شدم مبتلای تو

برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو

دل می دهم دوباره به طعم صدای تو

از قول من بگو به دلت نرم تر شود

بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!

دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :

یک آسمان ، بهانه ی باران برای تو

ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم 

رخصت بده نفس بکشم در هوای تو

39


غم من


غم من از خیانت یار نیست ای مردم


گله دارم که چرا دل به گلی بستم 


که در بسات هرزگـــــی هایش 


به گلبرگ خود هم رحم نکرد

38

خدایا می دونم که هستی

تمام غصه های دنیا رو میشه با یک جمله تحمل کرد

خــــدایا میــدونـم کـــــــــه میـبیـنی . . .!

واما همیشه ! تنها جمله ای که میتونه تو بدترین حالم آرومم کنه اینه که:

خـــدایا میــدونـم کــــــــــه هسـتی . . .!

┊  ┊  ┊  ┊
┊  ┊  ┊  ★
┊  ┊  ☆
┊   ★
تمام غصه های دنیا رو میشه با یک جمله تحمل کرد :

خــــدایا میــدونـم کـــــــــه میـبیـنی . . .!

واما همیشه ! تنها جمله ای که میتونه تو بدترین حالم آرومم کنه اینه که:

خـــدایا میــدونـم کــــــــــه هسـتی . . .!

┊  ┊  ┊  ┊
┊  ┊  ┊  ★
┊  ┊  ☆
┊   ★

تمام غصه های دنیا رو میشه با یک جمله تحمل کرد :

خــــدایا میــدونـم کـــــــــه میـبیـنی . . .!

واما همیشه ! تنها جمله ای که میتونه تو بدترین حالم آرومم کنه اینه که:

خـــدایا میــدونـم کــــــــــه هسـتی . . .!

┊  ┊  ┊  ┊
┊  ┊  ┊  ★
┊  ┊  ☆
┊   ★

37

عجب رسمیه

عجب رسمیه..... 

اونـــی کـه دوســِـش داری ، دوســِـت نــــــَـداره . . . 

اونـــی کـه دوســِــت داره ، دوســِــش نـــــــــــداری . . . 

و اونـــایـی کـه عـــاشـق هـمـنـد ، بــِـهــَـمـ نـمـیـرســَـن !

36

نیستم

روزی خواهد رسید
ڪـہ נیگــــر....
نـہ صـנایم را بشنـوے...
نـہ نگــــــــاهم را ببنـے ...
نـہ وجوנم را حس ڪنـــے ...
...
و میشویـے ... با اشڪتـــ ...
سنگ قبر خاڪـــ گرفتـہ ے مرا ...
....
و آن لحظـہ استــ...
ڪـہ معنـے تمامــ حرف هاے گفتـہ و نگفتـہ ام را میفهمـے
ولـے ... مـטּ ... נیگر ... نیستمــ ....